آواهایی که قربانی می شوند/قانونی که تغییر نمی کند
گویی قرار نیست این اخبار شوم تمام شود و کودکانی که درد بزرگشان داشتن چنین والدین سنگدل و بیرحمی است، رنگ حمایت ببینند، مگر آنکه بسیار دیر شده باشد؛ آنقدر دیر که آوا و آواها جای سالم در بدن نداشته باشند و آنقدر زجر کشیده باشند که دیدن تصاویرشان هم آسان نباشد.
به گزارش خبرنگار ایتوک،شکنجه آوای چهارساله توسط نامادری حادثهشومی که یک هفته قبل در ارومیه رخ داد رویداد شومی که مرور آن برای سرازیر شدن اشک هایمان کافی است، به ویژه که میبینیم در بطن آن، خردسالی قرار دارند که راه زیادی تا رسیدن به سن قانونی پیش رو دارد، اما دیکر مجال طی کردن این راه را هم نمییابد و برای همیشه از این دنیا کوچ میکند.
رویدادهای اینچنینی هر روزه در گوشه کنار این کشور در حال رقم خوردن است رویدادهای بسیار تلخی که هر چقدر تکرار هم میشوند، ظاهرا جز عادی سازی این دست اتفاقات و از دست رفتن حساسیت جامعه نسبت به وقوعشان، تاثیری به دنبال ندارند و حتی نمیتوانند زمینه ساز پیگیری سریع تر طرح های قانونی تدارک دیده شده در این خصوص نیز شوند.
دردناک تر اینکه عاملان رقم زدن این اتفاقات کسانی هستند که میبایست سایه بالای سر این خردسالان و کودکان باشند اما نفرین شب و روز این فرشته های زمینی شده و آنچنان رفتار غیر انسانیای با ایشان انجام میدهند که برای توصیفش به مشکل میخوریم.
آوا دیگر جان ندارد و خانواده آوا در دوراهی اهدای اعضای بدن مانده اند.
آواهایی که قربانی جنایات نامادری و ناپدری می شوند کم نیستند و در این بین خلا های قانونی راه های جلوگیری از این آسیب ها را کاهش داده است چند آوای دیگر باید قربانی شود تا قانون برای حمایت از کودکان چاره ای بیندیشد؟
خبرنگار؛بیتا اختیاری